یكى از ضروریات دین نیكى به پدر و مادر، و اطاعت آن دو، و نیازردن ایشان است كه صریح قرآن كریم است كه در چندین آیه پس از امر به پرستش پروردگار و شریك قرار ندادن براى او، امر باحسان به پدر و مادر فرموده، كه احسان معنى لغوى آن نیكوئى كردن درباره كسى و نیكى كردن و نیكى و بخشش است اما درباره پدر و مادر چند معنى شده است نیكو با ایشان معاشرت كردن، بمشقت نیانداختن آندوست بچیزى كه احتیاج بآن دارند بلكه قبل از احتیاج حاجت ایشان را بر آوردن، بزرگ داشتن آن دو، و مهربانى كردن و دعاى خیر و انفاق نیكو در حق ایشان رعایت كردن و گفتار نیكو و تواضع و فروتنى براى ایشان كردنست كه در اینجا به یك آیه اكتفا مى كنم. در سوره اسراء آیه 25 مى فرماید: و قضى ربك الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهر هما و قل لهما قولا كریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربیانى صغیرا "و حكم كرده پروردگار تو بانكه مى پرستید یعنى تو و امت تو پرستش منمائید مگر او را، و امر كرد خداى بآنكه به پدر و مادر نیكوئى كنید نیكوئى كردنى، اگر البته نزد تو یكى از پدر و مادر یا هر دو به پیرى برسند یعنى چندان زیست كنند كه پیر و محتاج خدمت تو گردند پس مگو به ایشان اف كه این كلمه را كسى مى گوید كه از چیزى بتنگ آید یعنى از ایشان بتنگ میا، و صحبت ایشان را گران مشمار، و زجر مكن و بانگ مزن بر ایشان، سخن ایشان را جواب درشت باز مده و به ایشان سخن نیكو بگو از روى ادب و حرمت یعنى ایشان را بنام مخوان بلكه بگو اى پدر، اى مادر، و فرو گیر بر ایشان بال تذلل و تواضع را یعنى فرود آور براى پدر و مادر بال خود را كه ذلیل و فروتنى باشد مراد آنست كه با ایشان تكبر و بزرگى مكن بلكه فروتنى كن و ملایمت نماى از فرط بخشش تو بر ایشان، براى آن كه دیروز تو در تربیت محتاج ایشان بودى، امروز ایشان در خدمت محتاج تواند، و بگو اى پروردگار من رحم كن و ببخشاى بر ایشان همچنان كه پروردند مرا در حالى كه خرد سال بودم".
احایث در فضیلت احسان و بر یعنى فرمانبردارى از پدر و مادر، و در مذمت عقوق یعنى آزردن و نافرمانى كردن پدر و مادر از حد تواتر گذشته كه به چند حدیث اشاره مى شود. شیخ حر عاملى "ره" در جواهر السنیه بسندش از حضرت صادق "ع" روایت كرده فرمود: بین اوقاتى كه موسى "ع" با پروردگارش مناجات مى كرد ناگهان مردى را زیر سایه عرش خدا دید گفت : پروردگارا این كسى كه عرش تو بر او سایه افكنده كیست؟ وحى آمد: اى موسى این جوان نیكى كننده و اطاعت كننده از پدر و مادرش مى باشد و بسخن چینى نمى رود "این دو خصلت باعث شده كه عرش خدا بر او سایه افكنده" در روضه الواعظین رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" فرمود: بالاى هر نیكى، نیكى كردنى است تا آن كه انسان در راه خدا كشته شود چون در راه خداى تعالى كشه شد بالاى آن نیكى نیست و فوق هر عقوق و نافرمانى و آزردنى عقوقى است. تا اینكه شخص یكى از پدر و مادرش را بكشد چون یكى از آن دو را كشت بالاى آن عقوقى نیست. و باز فرمود: خشنودى خدا با خشنودى پدر و مادر است و خشم خدا با خشم پدر و مادر است. و نیز فرمود: نیست فرزند نیكو و مطیعى كه بنظر رحمت و مهربانى بپدر و مادر بنگرد مگر براى او به هر نگاهى پاداش حج پذیرفته شده باشد "اصحاب" عرض كردند: اى رسول خدا، اگر چه هر روز صد مرتبه نگاه كند؟ فرمود: بلى خدا بزرگتر است از این كه صفاتش وصف شود و مبرى از نقص است "یعنى اگر صد مرتبه هم نگاه كند صد حج مقبول براى او نوشته شود". و باز فرمود: كسى كه نیكى و اطاعت كند پدر و مادرش را خدا به عمر او بیافزاید. در اصول كافى موسى بن جعفر "ع" فرمود: مردى از رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟ فرمود: او را بنامش نخواند و جلوش راه نرود و پیش از او ننشیند و باعث دشنام او نشود "یعنى كارى نكند كه مردم پدرش را دشنام دهند". در همان كتاب امام صادق "ع" فرمود: مردى از شما را چه مانع مى شود كه به پدر و مادرش نیكى كند زنده باشند یا مرده، كه از جانب آنها نماز بخواند و صدقه دهد و حج گذارد و روزه بگیرد، تا آنچه كرده ثوابش از آنها باشد و مانند آن هم براى خود او، و تا خداى عزوجل بوسیله احسان و صله او، خیر و فراوانى برایش زیاد كند. در همان كتاب حضرت صادق " ع" فرمود: هر كس به پدر و مادرش نظر دشمنى كند در صورتى كه آن دو باو ستم كرده باشند خداوند نمازش را نپذیرد "چه برسد بانیكه باو ستم نكرده باشند" و باز فرمود: اگر خداوند چیزى را "در آزردن پدر و مادر" كمتر از اف مى دانست از آن نهى مى كرد و آن كمترین مراتب آزردن است و از جمله ى آزردن است كه كسى به پدر و مادر خود خیره نگاه كند. در جامع الاخبار رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" فرمود: خوابیدنت روى تخت نزد پدر و مادرت براى نیكى كردن آن دو بهتر از جهاد تو با شمشیر در راه خداست. در بحار الانوار از قصص الانبیاء بسندش از حضرت باقر "ع" روایت كرده فرمود: در بنى اسرائیل عابدى بود نامش جریح بود در صومعه ى عبادت مى كرد روزى مادرش نزد او آمد در حالى كه نماز مى خواند او را صدا زد جواب نداد مادر رفت مجدد آمد او را صدا زد باو توجهى نكرد پس برگشت دفعه سوم آمد او را صدا زد جواب نداد و باو صحبت نكرد پس بازگشت در حالى كه مى گفت از اله بنى اسرائیل مى خواهم كه ترا نصرت و یارى نفرماید، چون فردا شد زن بدكارى آمد نزد صومعه او نشست در حالى كه درد زایمان او را گرفت بود پس ادعا كرد كه این بچه از جریح است، در بنى اسرائیل خبر آن آشكار شد كه كسى كه مردم را از زنا ملامت مى كرد خود زنا كرده، سلطان امر كرد كه او را بدار زنند، مادر او نزدش آمد لطمه بصورت خود مى زد، بمادر گفت: ساكت باش جز این نیست این حال من از نفرین توست، مردم چون آن را از او شنیدند گفتند: چگونه آن براى ما ثابت مى شود و از چه راهى آن را بدانیم؟ گفت: بچه را بیاورید، آوردند او را، پس بچه را گرفت و گفت: پدرت كیست؟ بچه "بسخن آمد" گفت: فلان چوپان از بنى فلان، پس خدا آشكار ساخت دروغ كسانى را كه درباره ى جریح گفته بودند، پس جریح قسم خورد كه از مادرش جدا نشود و او را خدمت كند. در اصول كافى بسندش از حضرت باقر "ع" روایت كرده فرمود: همانا بنده اى نسبت بپدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیكوكار است سپس آنها مى میرند و او بدهى آنها را نمى پردازد و براى آنها آمرزش نمى خواهد پس خدا او را عاق و نافرمان مى نویسد، و بنده دیگر در زمان حیات پدر و مادر خود، عاق آنها است و نسبت بآنها نیكى نمى كند، ولى چون مردند بدهى آنها را مى پردازد و براى آنها آمرزش مى خواهد و خداى عزوجل او را نیكوكار مى نویسد. در همان كتاب بسندش از حضرت صادق "ع" روایت كرده فرمود: چون روز قیامت شود، پرده اى از پرده هاى بهشت را كنار زنند، پس هر جاندارى بوى آن را از مسافت پانصد سال راه بشنود، جز یك دسته، "یعقوب بن شعیب گوید" عرض كردم: آنها كیانند؟ فرمود: آن كه عاق والدین خود باشد.
در روضه الواعظین پیغمبر "صلى الله علیه و آله و سلم" فرمود: بعاق والدین گفته مى شود آنچه مى خواهى عمل كن، پس بدرستى كه من ترا نمى بخشم، و به نیكى كننده بپدر و مادر هم گفته مى شود هر چه مى خواهى عمل كن پس بدرستى كه من ترا مى بخشم.
در سفینه البحار از شهید "ره" در قواعد نقل مى كند فرمود: شكى نیست كه آنچه "از حقوق" بر اجانب حرام یا واجب مى باشد براى پدر و مادر هم واجب و حرام است و پدر و مادر امورى مخصوص خودشان است
1- سفر مباح و مستحب بدون اذن آن دو حرام است
2- بعضى از علماء گفته اند فرمانبردارى آن دو در هر كارى اگر چه شبهه ناك است بخورد، یا بخورد براى اینكه اطاعت آن دو واجب است و ترك شبهه مستحب است
3- اگر وقت نماز او را بكارى خواندند نماز را تاخیر اندازد و اطاعت آن دو را بكند
4- پدر و مادر مى توانند در بعضى اوقات فرزند را از جماعت منع كنند
5- پدر و مادر مى توانند او را از جهاد با تعیین نشدن آن "از طرف امام "ع"" منع كنند "زیرا جهاد واجب كفائى است و اگر امام "ع" كسى را امر بآن كند واجب عینى مى شود كه در واجب عینى پدر و مادر نمى توانند فرزند را منع كنند"
6- اقرب این كه براى آن دوست از منع كردن واجب كفائى هر گاه علم یا گمان به قیام كردن غیر دارد
7- برخى از علماء گفته اند اگر او در نماز نافله باشد و پدر و مادر او را بخوانند نماز را قطع كند بدلیل روایت جریح
8- ترك كردن روزه مستحبى است اگر پدر اجازه ندهد و درباره مادر واقف به نصى نشدم.
در همان كتاب از محقق اردبیلى قدس سره نقل مى كند فرمود: عقل و نقل دلالت دارند بر حرام بودن عقوق و نافرمانى پدر و مادر، و از آیات و اخبار واجب بودن متابعت و فرمانبردارى پدر و مادر فهمیده مى شود. در همان كتاب على بن الحسین "ع" فرمود: مردى نزد پیغمبر "صلى الله علیه و آله و سلم" آمد عرض كرد: اى رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" عمل قبیحى نیست كه من انجام نداده باشم آیا براى من توبه اى هست؟ رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" باو فرمود: آیا یكى از پدر و مادرت زنده اند؟ عرض كرد: پدرمزنده است، فرمود: برو باو نیكى كن، راوى گفت: چون روى گردانید "كه برود" رسول خدا "صلى الله علیه و آله و سلم" فرمود: اگر مادرش بود "یعنى اگر مادرش زنده بود و باو نیكى مى كرد زودتر توبه اش پذیرفته مى شد". پس اى برادر و خواهر ! تا مى توانى بپدر و مادر خود نیكى و مهربانى كن و از اذیت و آزار و نافرمانى آنها و بى احترامى بآنها حذر كن كه اثرش اگر چه جزئى باشد بتو خواهد رسید جائى كه پیغمبر خدا حضرت یوسف "ع" بر اثر جزئى بى احترامى بپدرش حضرت یعقوب "ع" نبوت از صلبش خارج مى شود چگونه بى احترامى ها و نافرمانیهاى ما اثرش بما نرسد.
منبع سایت مدرسه علمیه الزهرا(س)
نظرات شما عزیزان: